نام مادرم حجاب و پدرم عفاف است..
روزگارم بد است و از همه شما دلگیرم..
شما از من که میراث خانمی پهلو شکسته هستم خوب محافظت نکردید ، هیچ وقت یادم نمیرود،...
از کوچه تا بین در و دیوار همیشه همراهش بودم وقتی زمین خورد ، خاکی شدم...
وقتی سیلی خورد ، در صورتش بودم ...
پشت در خانه سوختم ولی از سرش نیفتادم...
شما کار را به جایی رساندید که میخواهند مرا با زور و بگیر و ببند به دیگران غالب کنند و من خوب میدانم چرا کارم به اینجا کشیده شد.
عده ای مرا تبدیل به استتاری برای گناهانتان کردند تا بگویند فلانی زیر چادر هر کاری میکند و باعث شدید قداستم کمرنگ شود...
مرا وسیله تکبر و فخر فروشی و خود برتر بینی کردید ...
عده ای مرا به تمسخر گرفتید و از میان من دست های عریان و موهایتان را بیرون گذاشتید....
مرا به هر جایی بردید..از شانه به شانه ی نامحرم در تاکسی و دانشگاه و میان پسر ها تا کافی شاپ و محیط های فاسدتر...
هنر پیشه هایتان مرا فقط برای فیلم بازی کردن خواستند و شما هم با من فیلم بازی کردید تا در نقش دختری معصوم باشید...
شکل مرا عوض کردید تا مثلا محبوب تر شوم...مرا تبدیل به مانتوهای براق و لبنانی و ملی و اندامی کردید ..
شما به میراث فرهنگیتان دست نمیزنید و آن را تغییر نمیدهید اما در من که میراثی گرانبهاتر بودم دست بردید و هویتم را از من گرفتید ...
به من خیانت کردید و من را که قرار بود جلوی زینت ها را بگیرم تبدیل به زینت کردید ،از زیر من روسری های رنگارنگ بیرون زدید و یادتان رفت برای چه چیز آمده ام و اگر قرار بود زیبا باشم زیبا به شما میرسیدم....
شکایت شما را خواهم کرد...
به شما توصیه میکنم به جای عوض کردن و مدل دادن به من خودتان را عوض کنید ،به جای اینکه مرا به شوی لباس بکشانید نگاهی به خودتان بیندازید؛
شاید ایراد از خودتان باشد...
«ایام فاطمیه تسلیت باد»
javananbanihashemi.mihanblog.com/
کلمات کلیدی: